۲-۱۰-۶- موسسه خدماتی ۶۰
۲-۱۱- فروش قانونی ۶۱
۲-۱۲- به دور از ورشکستگی قرار داشتن ۶۱
۲-۱۳- انگیزه برای اوراق بهادارسازی ۶۲
۲-۱۳-۱- برای بانی (وام دهنده) ۶۳
۲-۱۳-۱-۱- متنوعسازی ریسک منابع تأمین وجوه ۶۴
۲-۱۳-۱-۲- دستیابی به نقدینگی ۶۴
۲-۱۳-۱-۳- کاهش بخشیدن به نیازهای سرمایهای نظارتی ۶۵
۲-۱۳-۱-۴- تقویت دامنه محصولات ۶۶
۲-۱۳-۱-۵- فرصتهای سرمایه گذاری ۶۶
۲-۱۳-۱-۶- برونترازنامهای بودن ﺗﺄمین مالی ۶۶
۲-۱۳-۲- برای سرمایهگذار ۶۷
۲-۱۳-۲-۱- بازدهی بالاتر ۶۷
۲-۱۳-۲-۲- نقدینگی بیشتر ۶۷
۲-۱۳-۲-۳- انعطافپذیری در ساختاربندی ۶۷
۲-۱۳-۲-۴- متنوعسازی پورتفولیو ۶۸
۲-۱۳-۳- برای قرض گیرنده ۶۸
۲-۱۳-۴- کارایی اوراق بهادارسازی ۶۸
۲-۱۳-۵- اوراق بهادارسازی و استانداردهای پذیرهنویسی ۶۹
۲-۱۴- معایب اوراق بهادارسازی ۷۲
۲-۱۴-۱- ریسکهای درگیر در رهنها و محصولات MBS 72
۲-۱۴-۱-۱- ریسک تمرکز ۷۳
۲-۱۴-۱-۲- ریسک زودپرداخت (عدم پرداخت اقساط) ۷۳
۲-۱۴-۱-۳- ریسک اعتباری ۷۴
۲-۱۴-۱-۴- ریسک نکول ۷۴
۲-۱۴-۱-۵- ریسک نقدینگی ۷۵
۲-۱۴-۱-۶- ریسک بازار ۷۵
۲-۱۴-۱-۷- ریسک نرخ بهره ۷۵
۲-۱۵- بیان مسئله ۷۶
۲-۱۶- پیشینه داخلی و خارجی ۸۰
فصل سوم: چارچوب نظری و روش تحقیق
۳-۱- مقدمه ۹۳
۳-۲- مخاطره اخلاقی و تخصیص کارای منابع ۹۶
۳-۳- تئوری قراردادها ۹۷
۳-۴- رابطه کارفرما-کارگزار ۹۹
۳-۵- تئوری عاملیت (یا نمایندگی) ۱۰۲
۳-۶- مسئله تقسیم ریسک ۱۰۴
۳-۷- انتخاب تحت شرایط نااطمینانی ۱۰۵
۳-۸- اطلاعات نامتقارن ۱۰۷
۳-۸-۱- انتخاب معکوس ۱۰۷
۳-۸-۲- مخاطره اخلاقی ۱۰۸
۳-۹- مسئله کارفرما-کارگزار ۱۰۹
۳-۱۰- مسئله کارفرما-کارگزار در فرایند اوراق بهادارسازی ۱۱۱
۳-۱۰-۱- یک مدل عاملیت مقدماتی ۱۱۲
۳-۱۰-۱-۱- قاعده تقسیم ریسک بهینه در شرایطی که تنها پیشآمد مشاهده می شود ۱۱۴
۳-۱۰-۱-۱-۱- جواب بهینه اول (F.B) 116
۳-۱۰-۱-۱-۲- جواب بهینه دوم (S.B) 123
۳-۱۰-۱-۲- رویکرد مرتبه اول (FOA) 125
۳-۱۰-۱-۳- بدهبستان ریسک-انگیزه ۱۳۲
۳-۱۰-۱-۴- برنامه جبران کارگزار ۱۳۳
۳-۱۰-۱-۵- جمعآوری اطلاعات اضافی ۱۴۱
۳-۱۰-۱-۵-۱- قاعده تقسیم بهینه بر مبنای اطلاعات اضافی ۱۴۵
۳-۱۰-۱-۵-۲- ارزش اطلاعات ۱۴۹
۳-۱۰-۱-۶- تلاش چندبعدی ۱۵۲
۳-۱۱- استنباط بیزین ناپارامتریک ۱۵۲
۳-۱۰-۱- مدلهای مشخصه نهفته ۱۵۷
۳-۱۱-۱-۱- یک توزیع بر روی ماتریسهای باینری نامتناهی ۱۶۰
۳-۱۱-۱-۱- یک مدل مشخصه متناهی ۱۶۱
۳-۱۱-۱-۱-۱- کلاسهای همارزی ۱۶۳
۳-۱۱-۱-۲- حد بینهایت مدل مشخصه ۱۶۶
۳-۱۱-۱-۳- فرایند IBP 167
۳-۱۲- مدلسازی داده ها ۱۶۹
۳-۱۲-۱- ساختار رستوران ۱۷۰
۳-۱۲-۱-۱- ویژگیهای توزیع IBP تحت ساختار رستوران ۱۷۳
۳-۱۲-۲- ساختار چسباندن-شکستها ۱۷۵
۳-۱۲-۲-۱- استنباط تغییر برای فرایند IBP 176
فصل چهارم: توصیف و تجزیه و تحلیل یافته ها
۴-۱- مقدمه ۱۸۲
۴-۲- الگوریتم استنباط ۱۸۳
۴-۲-۱- نمادگذاری ۱۸۳
۴-۳- بیز تغییر ۱۸۴
۴-۳-۱- رویکرد بیز تغییر میدان میانگین ۱۸۵
۴-۴- بیان مسئله ۱۸۷
۴-۵- سادهسازی چارچوب مسئله بهینهسازی KL 189
۴-۵-۱- راه حل بهینهسازی انرژی آزاد ۱۹۱
۴-۶- استنباط تغییر ۱۹۴
۴-۶-۱- رویکرد تغییر متناهی ۱۹۶
۴-۶-۱-۱- کران پایین بر روی راستنمایی حاشیهای ۱۹۷
۴-۶-۱-۲- به روز رسانی پارامترها ۱۹۹
۴-۷- نتایج شبیهسازی ۲۰۰
۴-۷-۱- ساختن داده ها ۲۰۱
۴-۸- طراحی بهینه اوراق بهادار MBS. 206
۴-۸-۱- مشخصههای برنامه انگیزه بهینه ۲۱۴
۴-۸-۲- شرایط کافی ۲۱۶
۴-۸-۲-۱- ویژگی نسبت راستنمایی یکنواخت (MLRP) 217
۴-۸-۲-۲- ویژگی تحدب تابع توزیع (CDFP) 220
۴-۸-۳- نتیجه گیری ۲۲۱
۴-۸-۴- برنامه جبران کارگزار ۲۲۲
۴-۹- استنباط بیزین ۲۲۳
۴-۱۰- مدلسازی داده ها ۲۲۸
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها
۵-۱- مقدمه ۲۳۷
۵-۲- مروری بر خطوط کلی پژوهش ۲۳۸
۵-۳- سوالات اساسی تحقیق ۲۴۳
۵-۴- بحث و نتیجه گیری کلی ۲۴۳
۵-۵- پیشنهادها ۲۴۳
– مقدمه
برای مدتهاست که اقتصاددانان مالی درباره مشکل عدم تقارن اطلاعات در بازارهای مالی، از جمله مخاطره اخلاقی، اظهار نگرانی نموده اند. حوادث اخیر، مانند بحران نکول رهن درجه دوم[۱]، مشخص
می کنند که متأسفانه بازارهای رهن مستعد این دسته مسائل هستند. در واقع بازارهای رهن از ساختاری برخوردار هستند که چالشهای جدیدی را برای تجزیه و تحلیلها پیرامون مشکل مخاطره اخلاقی، چه درزمینه تئوری و چه درزمینه تجربی، مطرح می کنند. به علاوه اینکه، بازارهای رهن به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی دنیا فعالیت می کنند و برای کارایی اقتصاد حقیقی، عنصری حیاتی محسوب میشوند. از این رو، فهم و مطالعه عمیقتر پیرامون ظهور و دلالتهای مخاطره اخلاقی برای بازارهای رهن از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. در این رساله، مشکل مخاطره اخلاقی در فرایند اوراق بهادارسازی دارایی ها[۲] (ABS)، باﻟﺄخص برای اوراق بهادار با پشتوانه رهن[۳] (MBS) مطرح و مورد بررسی قرار گرفته است.
اوراق بهادارسازی دارایی ها، یکی از مهمترین نوآوریها در بازارهای مالی میباشد. در یک اوراق بهادارسازی نمونه، تعداد زیادی از دارایی های مالی (عمدتاً غیر نقدینه) که قابلیت تولید جریان نقدی دارند، با یکدیگر تجمیع[۴] و دستهبندی[۵] میشوند. با پشتوانه مطالبات[۶] به شکل جریانهای نقدی وصول شده از تجمیع دارایی ها، اوراق بهادار نقدینهای (قابل خرید و فروش) مستقیماً به سرمایه گذاران در بازار ثانویه[۷]، فروخته میشوند.
بجز سرمایه گذاران، اوراق بهادارسازی در سادهترین فرم، دو بازیگر اصلی دیگر نیز دارد. بانی[۸] نخستین بار دارایی ها (مثل وام) را ایجاد می کند[۹] که در جریان فرایند اوراق بهادارسازی در نهایت به اوراق بهادار تبدیل (منظور تبدیل کیفی) میشوند. بازیگر دوم در فرایند اوراق بهادارسازی، نهاد واسط[۱۰] (SPV) است که همان منتشرکننده[۱۱] اوراق بهادار با پشتوانه تجمیع دارایی ها میباشد و به دور از ورشکستگی[۱۲] قرار دارد. در واقع بانی یک پورتفولیوی بزرگ از دارایی ها را تجمیع کرده و به یک منتشرکننده (SPV) واگذار می کند.
مهم است توجه به این نکته که در فرایند اوراق بهادارسازی، واگذاری دارایی های تجمیع شده به منتشرکننده به صورت فروش قانونی[۱۳] است. بر اساس استانداردهای حسابداری، فروش قانونی با انتقال مالکیت دارایی ها از بانی به خریدار (منتشرکننده)، همراه است. در اینصورت بانی می تواند این
دارایی های غیرنقدینه را از ترازنامه خود جدا و حذف کند و نقدینگی ترازنامه خود را افزایش دهد. در نتیجه منتشرکننده و بانی به طور قانونی از یکدیگر جدا میشوند. بنابراین اگر بانی ورشکسته شود، این دارایی ها که اکنون در مالکیت منتشرکننده قرار دارند، بین طلبکاران[۱۴] بانی توزیع نمیشوند. همه این موارد ویژگی برونترازنامهای بودن[۱۵] فرایند اوراق بهادارسازی را نشان می دهند.
یکی از انواع دارایی های پایه[۱۶] (وثیقه) برای این اوراق، وامهای رهنی[۱۷] است که موضوع مورد نظر در این رساله میباشد. به اوراق بهادار منتشر شده با پشتوانه وصولها از وامهای رهنی، اوراق بهادار با پشتوانه وامهای رهنی (MBS) میگویند. این وامهای رهنی توسط بانی (موسسه وام دهنده)، در بازار رهن اولیه پذیرهنویسی شده[۱۸] و به متقاضیان، جهت خرید املاک و مستغلات، اعطا میگردند و با پشتوانه وصولهای نقدی از قرض گیرندگان (اقساط رهن)، اوراق بهادار MBS توسط SPV در بازارهای رهن ثانویه به سرمایه گذاران فروخته میشوند.
جریانهای نقدی حاصل از تجمیع دارایی های پایه این اوراق بهادار – منهای حقالزحمه خدمات انجام شده برای بستهبندی[۱۹] آنها – بر طبق ضوابط خاص مربوط به آن اوراق بهادار، از طریق منتشرکننده به سرمایه گذاران، پرداخت می شود. در فرایند اوراق بهادارسازی، تمامی این مراحل همزمان اتفاق میافتند.
۱-۲- بیان ﻣﺴﺄله
اوراق بهادارسازی، به کامل کردن بازارهای اوراق بهادار[۲۰]، بهبود بخشیدن به نقدینگی بازار[۲۱]، شفافیت[۲۲] بخشیدن به بازار و تخصصی کردن فعالیتها[۲۳]، به طور متأثری کمک می کند. با این حال، اوراق بهادارسازی هزینه های سازمانی[۲۴] مهمی را ایجاد می کند که به تفکیک مالکیت و کنترل دارایی ها، مربوط می شود و در این رساله بر این مهم تمرکز شده است.
در گذشته، یک بانی (بانک) میبایست تمامی وامهایی را که ایجاد میکرد در مالکیت خود نگه داشته و مدیریت و پذیرهنویسی نماید. در مقابل، اوراق بهادارسازی برای بانی یک منبع کلیدی تأمین مالی بلندمدت فراهم می کند که به موجب آن مدیریت ترازنامه بهبود بخشیده می شود. در فرایند اوراق بهادارسازی با تفکیک دارایی ها (وامهای رهنی) از ترازنامه و استفاده از آنها به عنوان پشتوانه اوراق بهادار منتشر شده برای سرمایه گذاران، کیفیت این اوراق بهادار از وضعیت ریسک اعتباری بانی مستقل می شود. همچنین بانی با پیشآمدهای اعتباری وامهایی که ایجاد و پذیرهنویسی کرده، نیز دیگر زندگی نمی کند. بنابراین عملکرد اوراق بهادار ایجاد شده مستقیماً به عملکرد قرضگیرندگان وامها در تولید جریانهای نقدی مرتبط می شود؛ اما نکته اینجاست که عملکرد دارایی پایه و بنابراین عملکرد اوراق بهادار تولید و منتشر شده با پشتوانه آنها را میزان تلاش صورت گرفته توسط بانی هنگام اعطای وامها تعیین می کند. روشن است که تلاش برای اعمال استانداردهای پذیرهنویسی[۲۵] در فرایند اعطای وام، هزینهبر است. چنانچه بانی استانداردهای پذیرهنویسی را اعمال نماید و اطلاعات هر چه بیشتر و
دقیقتری درباره هر متقاضی رهن ریسکی[۲۶] جمعآوری نماید، تنها قرض گیرندگان با کیفیت اعتباری بالا را در بازار رهن اولیه تأمین مالی خواهد نمود؛ اما اگر استانداردهای پذیرهنویسی را کاهش دهد و
هیچگونه اطلاعاتی جمعآوری ننماید و به هر متقاضی رهنی وام اعطا نماید، از یک طرف هزینه های مربوط به پذیرهنویسی را کاهش میدهد که به نفع خویش است، اما از طرف دیگر به ریسکهای نکول بالاتری برای رهنهای پذیرهنویسی شده دست خواهد یافت که به ضرر طرف دیگر یعنی سرمایهگذار خواهد بود. در واقع ریسکها اکنون به سرمایه گذاران (دارندگان نهایی[۲۷] وامهای تجمیع شده) بر
میگردند نه به وامدهندگان (مالک اولیه وامها).
از طرف دیگر، بدتر آنکه برای سرمایهگذار در بازار ثانویه، مشاهده کامل تلاش اعمال شده توسط بانی در اعمال استانداردهای پذیرهنویسی نسبت به متقاضیان وامها، در عمل غیرممکن یا حتی در صورت امکان می تواند بسیار پرهزینه باشد. در واقع بانی که نخستین بار وامها را ایجاد کرده، اطلاعات بیشتر و بهتری راجع به وامهای پذیرهنویسی شده، نسبت به سرمایه گذاران، دارد.
۱-۳- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
اعتقاد بر آن است که عامل اصلی بحران مالی سالهای ۲۰۱۰-۲۰۰۷، اوراق بهادارسازی دارایی ها بالأخص اوراق بهادارسازی وامهای رهنی MBS، میباشد. در ادبیات اوراق بهادار MBS، وجود مشکل مخاطره اخلاقی به علت ویژگیهای خاص فرایند اوراق بهادارسازی مطرح و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. به عبارت دیگر، بحران مالی اخیر لزوم کاهش مشکل اطلاعاتی مخاطره اخلاقی در معاملات اوراق بهادارسازی را برای مشارکت کنندگان در این بازارها گوشزد مینماید.
به طور کلی، منافع حاصل از اوراق بهادارسازی می تواند در صورت داشتن یک طراحی بهینه از آن، هزینههایش را به خوبی پوشش دهد. آنچه در فرایند اوراق بهادارسازی اهمیت دارد میزان توانایی دارایی ها (وثیقه این اوراق) در ایجاد جریان نقدی است اما وجود مشکلات اطلاعاتی بین بازیگران که در ذات این فرایند قرار دارد می تواند منافع مالکان نهایی تجمیع وامها یعنی سرمایه گذاران را بشدت متأثر سازد.
در بازار رهن ثانویه، سرمایه گذاران خصوصی در ارزیابی ریسکهای پیچیدهای که همبسته با تجمیع رهنها هستند، خیلی موفق نمی باشد. بر خلاف سهام که از طریق ویژگی موقعیت اولین خسارت[۲۸] در ساختارهای سرمایه شرکتها، میزان ریسکی بودنشان را اعلان می کنند، اوراق بهادارسازی رهن به سرمایه گذاران سلامت وام دادن ایمن را با ضمانت چیزی به ظاهر وثیقه، وعده می دهند؛ به عبارت دیگر، با این ساختار از اوراق بهادار MBS، پرداختهای دورهای سود و اصل پول بدون ارتباط با ریسک-های ممکن به سرمایهگذار تضمین می شود. از سوی دیگر، رقابت در فعالیت اوراق بهادارسازی که در میان نهادهای مالی خصوصی انجام میگیرد، سطوح ریسک بالاتری را نسبت به آنچه سرمایه گذاران
پیش بینی می کنند، انتقال میدهد. از این رو کنترل شفافیت جریان اطلاعات درباره اعمال استانداردهای پذیرهنویسی، توسط سرمایه گذاران که تنها متحملین ریسک اعتباری دارایی های پایه (تجمیع وامها) اوراق بهادار با پشتوانه رهن محسوب میشوند نیازمند بررسی و تحلیل بیشتری است.
در واقع، خریداران عقلایی اوراق بهادار MBS در بازارهای مالی، همواره این مشکل مخاطره اخلاقی را تشخیص می دهند و جهت کاهش بخشیدن به آن لازم است گامهایی را بردارند.